سکوت یا مکث؟

 یک از مشکلاتی که در ارتباط با آدم ها داشتم و دارم پاسخ ندادن و ابراز نکردن واگویه های ذهنی و حس های درونیمه
میخوام برات مثال بزنم: من به پدرم پیشنهاد یه ایده جدید میزنم و پدرم با لحن تند جواب میدهد که فعلا چیز جدیدی نمیخواهیم اضافه کنیم
من ناراحت میشوم و از اتاق خارج می شوم و با خودم نشخار فکری میکنم که پیر بداخلاق یه دنده حتی حاضر نیست حرفم را بشنود و براش مهم نیستم بزار کسب و کارش به خاک بشیند تا اثبات شود اهمیت وجودم براش یا هر نوع دیگری از افکار برای این که به خودم ثابت کنم حق با من است!
پدرم هم با خودش نشخوار میکند: وقت نشناس! بی عرضه زمان حرف زدن را نمی فهمد نمیبیند الان درگیر کارم.

ما جفتمان سکوت کردیم، ما جفتمان با خود سرزنش گری خودمان را خشمگین و غمگین کردیم و از هم فاصله گرفتیم.

نظرات