خوشحالم از تغییر

چند هفته ای میشه که روند زندگی ام را تغییر دادم، اوایل غمگین از دوری و ندیدن دوست هایم بودم. حالا چیزی که از درون گرمم میکند تغییر آدم های جدیدیست که با آن ها معاشرت میکنم.

انگار نیاز داشتم به الک کردن اطرافیانم اما نه با زور و تحکم، معاشرت با ادم های با ارزش تر خوشحالم می‌کند و این فکر با معاشرت با سارا در کله ام افتاد.

زندگی این روز هایم شبیه موسیقی گمشدگان برای همیشه گروه او و دوستانش شده، برای کاپتان شدن شب بخیر.

نظرات